عمارتها و ساختمانهای بسیار جالب و عجیب در جهان

  

 

 

 

 

مسئولان کتابخانه کانزاس‌سیتی در ایالت میسوری، از مردم شهر خواستند کتاب‌های تاثیرگذاری که شهرشان در آن‌ها به‌خوبی تجسم یافته است را معرفی ‌کنند، سپس نمای بیرونی کتاب‌خانه را با نمونه غول‌آسای کتاب‌های برگزیده آراستند

 

 

 

 

 

 

 

و این‌ها، نمای بیرونی کتاب‌خانه موقت شهر کاردیف در ویلز است، تا ساختمان اصلی آن در سال دوهزارونه آماده شود. اما ظاهراً فرهیخته‌گان شهر از کتاب‌های انتخاب‌شده – صرفاً از میان پرفروش‌های احتمالاً کم‌ارزش – چندان راضی نیستند
*

 

 

Longaberger Basket Building
Newark, Ohio, 1997
by NBBJ Architects
*

لانگابرگر تولیدکننده قدیمی و نامدار سبدهای چوبی در ایالات متحده است و این ساختمان، دفتر مرکزی آن. دِیو لانگابرگر، بنیان‌گذار شرکت، زمانی گفته بود: «اگر آن‌ها توانسته‌اند انسانی را بر کره ماه بنشانند، بی‌شک خواهند توانست ساختمانی شبیه سبد هم بسازند». بنایی که اکنون یکی از نمادهای ایالت اوهایو به حساب می‌آید، تحقق همین پیش‌بینی اوست

 

 

Park "Hotel"

 

 

award winning environmentally friendly house

The Kingspan Lighthouse

  

می‌دانید چه چیز عمارت خانواده زوفری – غیر از معماری باطراوت آن البته – آقای اولدفشن را واله و شیدای خود ساخته؟ این که بنایی‌ست که یک آدمی‌زاده درجه یک، آن را تنها برای دل خودش ساخته، وگرنه، آن‌جا، در میانه آن دشت خلوت، هوس جلوه‌فروشی که در سر نداشته این بشر

 

  

یک. می‌گویند معماران ایرانی بدشان نمی‌آید در عرصه تخصص‌های دیگران هم طبعی بیازمایند، اما دوست ندارند کسی به حوزه تخصصی خود آن‌ها نزدیک شود. آقای اولدفشن دوستانی در جامعه معماران دارد و گواهی می‌دهد که این اتهام واهی، کاملا بی‌پایه و اساس است. آقای الف.ف. اطمینان دارد که چنین داستان ناخوشایندی (که حتی شایسته پیگرد قانونی داستان‌سرایان ا‌ست) صرفاً می‌تواند ساخته و پرداخته «شهرساز»‌ها باشد – از جمله، همشیره گرامی
دو. با این‌همه، و به رسم احتیاط و محکم‌کاری، آقای اولدفشن از معماران ارجمندی که خواننده این وبلاگ هستند تقاضا می‌کند نسبت به این بخش تازه، صبوری پیشه کنند و آن را دخالت در حریم خود نپندارند. این فضای کوچک، فقط قرار است جایی باشد برای ابراز احساسات یک آدم احساساتی در برابر کارهای همتایان خود آ‌ن‌ها و خود آن‌ها
سه. آقای اولدفشن، اصولاً «کارکردگرا»ست، اما در عین حال شیفته تخیل رها و «بی‌بندوبار»ی‌ست که در قید کارکرد و کاربرد نیست و با بی‌اعتنایی مطلق، به پرواز درمی‌آید. آقای الف.ف. اعتقاد دارد که شکل تعدیل‌یافته همین نوع تخیل است که در نهایت تبدیل به یکی از منابع اصلی غنا یافتن تفکر «کارکردگرا» می‌شود. این نخستین یادداشت بخش تازه، در حکم کلاه از سر برداشتن و سر فرود آوردن در برابر نمونه نابی از یک تخیل آزاد و سبک‌بار از هر ملاحظه‌ای‌ست: لوله‌کشی فاضلاب «روکار» ساختمانی در درسدن، آلمان